کد مطلب:182686 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:176

انفاق پنهان
از محورهای دیگر انفاق، این است كه چگونه باید انفاق نمود؟ آیا انفاق آشكارا بهتر است، یا پنهانی بودن انفاق مطلوب است؟

در پاسخ این سؤال می توان از رهنمودهای قرآن و عترت این گونه بهره برد كه اگر شخصی با انفاق آشكار در اثر ریا خلوص خود را از كف می نهد، برای این كه انفاق تنها برای رضای خدا باشد، باید به صورت پنهان صورت گیرد. نیز اگر به یك فرد حقیقی و نیازمند انفاق



[ صفحه 91]



می كند، برای حفظ شخصیت وی كه به خاطر نان شبش شرمنده بنده ی خدا نشود، بهتر است كه پنهانی انفاق كند. به همین خاطر قرآن می فرماید: اگر به فقرا به طور مستقیم انفاق می كنید، پنهانی باشد، و ان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیر. [1] .

و نیز نباید منتظر ماند تا نیازمند، نیاز خود را مطرح سازد. چرا كه ممكن است نیازمند آن گونه با شخصیت باشد كه برای حفظ حیثیت خود، نیاز خود را مطرح نسازد، یحسبهم الجاهل اغنیاء من التعفف لا یسئلون الناس الحافا. [2] آن گونه عفاف دارند كه دیگران فكر می كنند نیازمند نیستند. با سیلی صورت سرخ می كند. نیازمندی چنین شخصی را، از نشانه های دیگر می توان به كف آورد، تعرفهم بسیماهم، در این موارد باید حتما پنهانی انفاق نموده، نیاز وی را برطرف ساخت.

به همین خاطر در سیره امامان مشاهده می شود كه آنان شبانه به صورت پنهانی در خانه فقرا و نیازمندان می رفتند و نیاز آنان را برطرف می ساختند. امیرالمؤمنین علیه السلام و نیز امام مجتبی علیه السلام و سایر امامان همین رفتار را داشتند. سیدالساجدین علیه السلام را می بینی در شب سرد بارانی، انبان به دوش، به گرد خانه نیازمندان است، حتی هنگام پرداخت نیازهای آنان صورت خود را نیز می پوشاند تا كسی حضرت را نشناسد، و كان علیه السلام لیخرج فی اللیلة الظلماء فیحمل الجراب علی ظهره... و كان یغطی وجهه اذا ناول فقیرا لئلا یعرفه. [3] .



[ صفحه 92]



این رفتار چند جهت انفاق را تأمین می كند. خلوص را حفظ می كند، شخصیت نیازمند به خاطر نان شبش آسیب نمی بیند. و نیز امام منتظر نمی ماند تا نیازمند به وی مراجعه كند، بلكه خود به گرد خانه نیازمند می گردد. كه به هر سه محور قرآن تأكید دارد كه انفاق باید برای خدا باشد، انفقوا فی سبیل الله. [4] «برای خدا انفاق كنید.» فان تخفوها و تؤتوها الفقراء فهو خیر. [5] «اگر انفاق را پنهانی به نیازمندان انجام دهید، برتر است».


[1] بقره، 271.

[2] همان، 273.

[3] خصال، ج 2، ص 517.

[4] بقره، 195.

[5] همان، 273.